شيطان پرستي
سلام خدمت دوستان عزیزم که همیشه من را در این راه تشویق کردند و به من امیدواری دادند . متاسفانه چند ماهی درگیر مسائل تحصیلی و مدرسه و دانشگاه بودم به همین دلیل نتونستم وبلاگم رو اپدیت کنم ، اما اگه خدا بخواد حتما از اواخر همین هفته شما می توانید سایتی پرمحتوا و جذاب تری را ببینید . باتشکر مدریت سایت... برخی معتقدند، افکار و اعتقاداتی که بر محافل فراماسونری حاکمیت داشته، بسان همان افکار و اندیشههایی است که بر سازمانهای صهیونیستی کنونی حاکم است، به همین دلیل هنگام صحبت از فراماسونری و صهیونیسم از دورهها و مراحلی سخن میگویند که بر هر دو سازمان گذشته و از آنجا که مرحله اول تشکیل این دو سازمان ریشه در دوران بسیار گذشته دارد و از موضوع بحث ما خارج است، سخن را از زمان آغاز نشو و نمای این دو سازمان در تاریخ معاصر شروع میکنیم.
سلام به همه ی دوستان عزیزم که صمیمانه همراه من بودن و با نظر هاشون همیشه به من کمک کردند . از دوستانی که برای من تبادیل لینک فرستان خواهش می کنم که عنوان و ادرس وبسایت خودشون رو برای من بزارن . ممنون از همگی...
وضعیت فعلی این گروهها در ایران در 5 بند خلاصه میشود: 1- تحرک در اینترنت وبلاگنویسی ،گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامهها و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطانپرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد. 2- ترویج نمادها مغازهها و اصناف فروشنده زیورآلات نقرهای، فروشگاههای پوشاک جوانان و بانوان علیالخصوص در شهر تهران وظیفه عمده ترویج شیطانپرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در برخی موارد حتی میتوان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند. همچنین گفتنی است برخی از چهرههای مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستانها به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها میپردازند. سایتها و وبلاگهای فارسیزبان نیز نقش عمدهای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا میکنند. 3- ترویج متالیکا گروههای موسیقی متالیکا همچون گروه "رامان" و گروه (DSD) که توسط "بابک خواجهپور، ژانو باغومیان، لویک یومیان و کارن آراکلیان" اداره میشود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروههای متالیکا قابل ذکر هستند. 4- پارتیهای شبانه پارتیهای شبانه " رپرها " ، جشنهای فارغالتحصیلی و مهمانیها خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطانپرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف با اندیشهها و ظواهر شیطانگرایی آشنا و یا جذب آنها میشوند. 5- همکاری با سلطنتطلبها اوایل سال گذشته میلادی خبری در وبلاگهای وابسته به شیطانپرستان ایران منتشر شد که " اهریمن " سر کرده ایشان پیوستن گروهش را به " انجمن پادشاهی ایران " اعلام میکرد. (نحوه ورود و شکل گیری گروههای شیطانپرستی در ایران (2)، خبرگزاری فارس، 11/10/86.) وضعیت فعلی این گروهها در ایران در 5 بند خلاصه میشود: 1- تحرک در اینترنت وبلاگنویسی ،گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامهها و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطانپرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد. 2- ترویج نمادها مغازهها و اصناف فروشنده زیورآلات نقرهای، فروشگاههای پوشاک جوانان و بانوان علیالخصوص در شهر تهران وظیفه عمده ترویج شیطانپرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در برخی موارد حتی میتوان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند. همچنین گفتنی است برخی از چهرههای مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستانها به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها میپردازند. سایتها و وبلاگهای فارسیزبان نیز نقش عمدهای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا میکنند. 3- ترویج متالیکا گروههای موسیقی متالیکا همچون گروه "رامان" و گروه (DSD) که توسط "بابک خواجهپور، ژانو باغومیان، لویک یومیان و کارن آراکلیان" اداره میشود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروههای متالیکا قابل ذکر هستند. 4- پارتیهای شبانه پارتیهای شبانه " رپرها " ، جشنهای فارغالتحصیلی و مهمانیها خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطانپرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف با اندیشهها و ظواهر شیطانگرایی آشنا و یا جذب آنها میشوند. 5- همکاری با سلطنتطلبها اوایل سال گذشته میلادی خبری در وبلاگهای وابسته به شیطانپرستان ایران منتشر شد که " اهریمن " سر کرده ایشان پیوستن گروهش را به " انجمن پادشاهی ایران " اعلام میکرد. (نحوه ورود و شکل گیری گروههای شیطانپرستی در ایران (2)، خبرگزاری فارس، 11/10/86.)
باید یادآور شد که علاوه بر تمامی موارد مورد اشاره در این بخش یعنی زمینه جذب" باید به تکرار برخی از آنها پرداخت،که در کشورمان دارای بازخورد مثبت بوده است .
1- انتشار سیدی ، کاست و پوستر مربوط به خوانندگان متالیکا. 2- گسترش یافتن سایتها وبلاگهای مربوط به شیطان پرستی. 3- تبلیغ و اطلاعرسانی از طریق پارتیهای شبانه و گفتگوهای دوستانه علیالخصوص در مناطق مرفه شهرهای تهران، شیراز و ... 4- تبلیغ در تالارهای گفتگوهای مجازی.
آورندگان شیطانپرستی به ایران شامل افراد و گروه های ذیل میباشند: 1- تحصیلکردگان و سرخوردگان اجتماعی در خارج از کشور که عمدتا دچار خسارت و شکستها سنگین مادی معنوی شدهاند. 2- فرزندان منافقین فراری، سلطنتطلبها، مفسدان اقتصادی رژیم پهلوی که قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از کشور و محاکمه انقلابی شدند. 3- افرادی از خانوادههای بسیار ثروتمند ساکن و مقیم داخل کشور که عمدتا دارای روابط خانوادگی و .. با خارج نیز میباشند. 4- جاسوسان فرهنگی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی که با هدف استحاله فرهنگی وارد کشور شدند. 5- فعالان حوزه هنر و موسیقی که با کشورهای دیگر علیالخصوص آمریکا، انگلیس، کانادا و استرالیا در ارتباط بوده و بنابر دلایل حرفهای و شغلی مسافرت های متعددی داشتهاند.
موسيقي هاي شيطاني سبكهاي مختلفي دارد اما شايد متاليكا و بلك متال مهم ترين سبكهاي موسيقي در خدمت سيطنيسم باشند . متاليكا يا همان موسيقي تاريكي موسيقي است كه هيچ واژه ارزشي در آن يافت نميشود دعوت به تاريكي و شعار هاي ضد اخلاقي ،فحاشي ،خشونت و اعمال كثيفي چون خوردن خون و ادرار و مدفوع در كنسرتها وحمايت از همجنس بازي از جمله ضد ارزشهاييست كه بر فضاي متاليكا حاكم است اين گروه در حمايت از هم جنس بازي وقاحت به حدي رساندند كه در سالروز مرگ كوئين هم جنس باز مشهور امريكا آلبوم خود را به ياد او منتشر كردند تا همه از اين اعتقاد سخيف آنها مطلع شوند . بلك متال نيز چيزي شبيه متاليكا از حيث آرمانيست و تنها تفاوت آنها در سبك نواختن و استفاده از آلات مختلف موسيقي ست و حتي بلك متال به خاطر آنكه بعد از متاليكا ظهور كرد به مراتب ضد ارزشي تر از متاليكاست. آنچه جالب وقابل توجه ميباشد اين است كه در موسيقي هاي شيطاني هيچ اثري از لطافت حاكم بر موسيقي هاي ديگر يافت نميشود و اين موسيقي بيشتر بر روي سازهاي خشن وفريادهاي ناموزون تكيه دارد. چرا موسيقي ؟ حال اين سوال مطرح است كه چرا شيطان پرستان از موسيقي براي ترويج افكار خود استفاده مينمايند در پاسخ آن جواب هاي متعددي ميشود داد اما آنچيزهايي كه مهمتر از همه مينمايد اين موارد است:
موسيقي بعد از فيلم و سينما يكي از قدرتمند ترين ابزاريست كه بشر براي تحريك عواطف خود و ديگران از آن استفاده كرده است وبه خاطر همين قدرت است كه نحله هاي مختلفي كه انحراف فكري دارند غالبا از اين ابزار در راه ترويج افكار خود استفاده نموده اند و هر كدام سازي را به عنوان ساز رسمي و سازماني خود برگزيده اند به عنوان مثال فرقه صوفيه يكي از فرقي است كه موسيقي را از اركان خود ميداند و به همين خاطر تنبور را به عنوان ساز سازماني خود انتخاب نموده است. شيطان پرستان هم كه براي بقا و گسترش خود با تمام توان به ميدان مبارزه آمده اند از اين ابزار قدرتمند نيز غافل نشده اند و با تشكيل گروه هاي مختلف نوازندگي و ساخت سبكهاي مختلف موسيقي و انتخاب گيتار به عنوان ساز سازماني خود كوشيدند تا از موسيقي در كنار ديگر ابزار ترويج استفاده. اين قسمت از دو جهت قابل بررسي است اول از جهت افراد موثر در آن و دوم از جهت سبكهاي توليد شده در راستاي اين جريان. در 1960 كه شيطان پرستي به شدت مورد حمايت سرمايه داران صهيونيست قرار گرفت گروه هاي شيطان پرستي زيادي تشكيل شد. اما شايد مهمترين آنها گروهي بود كه آنتوان شزاندر لاوِی نويسنده، شاعر و فيلمساز در شهر سانفرانسيسكو با نام كليساي شيطان تشكيل داد .
همانطور که در بخش قبلی به آنها اشاره شد، استفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید به مثابه شیاطین نو، ظرفیتهای جدیدی را در اختیار شیطانپرستان قرار داد. "برایان هاگ وارنر" نام اصلی فردی است که امروز به "مرلین منسون" یا به اختصار (MM) شهرت یافته است. وی که اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در اقصی نقاط جهان به عنوان شیطان بزرگ شناخته شد و مورد پرستش قرار میگیرد. او مانند سایر افرادی که از چهرههای شاخص شیطانپرستی به حساب میآیند دوران کودکی توام با سختیهای فراوان مانند فقر و تنگدستی را سپری کردهاست. "برایان وارنر" یا (MM) تاکنون توانسته است نقش یک منجی را برای شیطانپرستی ایفا کند و این افراد را از بنبست عزلت خارج کرده و مجددا به عرصه فعالیتهای اجتماعی وارد سازد. مرلین منسون نیز مانند سایر چهرههای شناخته شده شیطانیسم چندین مرحله در طول عمرش یعنی طی 38 سال گذشته، برای مدت چند ماه یا چند هفته از نظرها دور شده و پس از طی زمان موردنظر با ارائه یک کنسرت بزرگ و یا در چهرهای جدید و البته سخیفتر از گذشته ظاهر میشود . (شیطانپرستان ادعا میکنند که در این مدت به ملاقات شیطان و یا شیاطین میروند و دستوراتی را دریافت میکنند.) گفتنی است طبق اطلاعات موجود زمانی که این افراد "غیب" میشوند، جلساتی را با برخی مقامات بلندپایه امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی برگزار مینمایند و خواستههایشان را مبنی بر حمایتهای مالی، حقوقی و... بیان میکنند و از حمایت ایشان برخوردار میشوند. (نحوه ورود و شکل گیری گروههای شیطانپرستی در ایران(2)، خبرگزاری فارس، 11/10/1386.) محسن یکی از جوانانی که مدتهای زیادی با این افراد رفت و آمد داشته و بارها در مراسم آنها شرکت کرده است، میگوید: برای این افراد آهنگ جایگاه خاصی دارد و دِدمتال و بلکمتال از همه مهمترن. چون هر کسی که توی این سبک میخونه شیطونپرسته. محسن اعتقاد دارد که مهمترین خواننده در این سبک "مرلین منسون" است که سیدیهایش قیمت بالایی دارد. او این نام مستعار را از ترکیب نام بزرگترین قاتل آمریکایی یعنی منسون و نام یک کشیش به نام مرلین گرفته است. تمام آهنگهای منسون بسیار وحشیانه و همگی با مضمون پوچگرایی و شیطانپرستی است.
این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینكه انواع آن گاه پنجضلعی وارونهrtedpentagram یا دیو Buphomet و به شكل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم مي خورد.
چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفكری نیز به كار میرود ، اما شیطانپرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم « چشم شیطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد »، این علامت در پیشگویی، جادوگری، نفرین گری و كنترلهای مخصوصجادوگری مورد استفاده قرار میگیرد . گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریكایی به كار رفته است .
666: یك سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروههای هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطانپرستان تلقی میشود و براساس مكاشافات « ... هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است. هرج و مرج (Anarchy) : این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امردارد كه « هر چه تخریب كننده است تو انجام بده » این نماد عمدتا مورد استفاده گروههای هویمتال است. سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، همان خدای باروی مصر باستان، بافومت ، خدای جادو طلیعه قربانی ( این یكی از راههای شیطانپرستان برای مسخره كردن مسیح است گفته میشود كه مسیح مانند برهای برای گناهان بشر كشته شد . ) نماد صلیب شكسته یا چرخ خورشید استswastika or sun wheelc:چرخ خورشید یك نماد باستانی است كه در برخی فرهنگهای دینی همچون كتیبههای بر جای مانده از بوداییها و مقبرههای سلتی و یونانی دیده شدهاست. لازم به توضیح است این علامت بعد توسط هیتلر به كار رفت ، برخی با هدف سخره کردن مسیحیت این سمبل را وارد شیطانپرستی كردند. کتابها و نوشتارهایی در ایران توسط نویسندگان مذهبی، ملی گرایان، رادیکال و بنیادگرایان منتشر شدهاست. این دسته کتابها روش بیان تلخ ضد ماسونری اسماعیل رائین را دنبال میکنند که را به تمام انواع توطئهها علیه کشور و ملت ایران متهم میکرد. تم تکراری این کتابها ارتباط فراماسونری به نظریه توطئه جهانی انگلیس-صهیونیسم است. هرچند این کتابها اطلاعات اندکی بر کارهای رائین میافزایند. مرام اشراف منشی و مخفیانه آنها باعث بروز افسانههایی در مورد دستهای پشت پرده فراماسونها و توطئه در مورد آنها شده بود. در دوران پس از انقلاب کتابها و مقالات زیادی چاپ شد و در آنها فراماسونها مسئول همه گونه توطئه علیه ایران و جوامع اسلامی معرفی شدند. فراماسونری در طول حیات خویش متوجه انتقاداتی از جانب نهادهای دینی و ادیان قرار داشتهاست. آنان فراماسونری را بعنوان رقیبی برای دین میشناختند و یا فراماسونری را مصداق ارتداد میدانستند. فراماسونری از جانب این افراد و نهادها به انواع تئوریهای توطئه متهم میشدهاست. این منتقدین فراماسونری را یک قدرت سری و شیطانی محسوب میکردند.
اما در همین ابتدا جالب است بدانید، اولین سازمان فراماسون جهان بدست شاه "هیرودس" یهودی و با کمک مشاوران یهودیاش تاسیس و "قدرت مخفی" نامیده شد که هدف آن کشتن و مهاجرت دادن مسیحیان جهت ممانعت از انتشار دیناشان بود.
اما وقتی تاریخ را ورق بزنیم و به جلوتر بیاییم ملاحظه میکنیم، اولین محفل فراماسونی در سال 1717 در اسکاتلند تشکیل شد که محفلی شبه مذهبی و دارای آداب و رسوم سری و مخفیانه بود که اعضای آن بر حفظ آن آداب و رسوم تاکید بسیار داشتند.
بنابراین می توان گفت فراماسونری پس از عصر روشنگری در اروپا زاده شد، عصری که بر اندیشه و تفکر بشری و قوانین طبیعی یا همان لامذهبی تاکید بسیار داشت. در این دوره شاهد تشکیل چهار محفل فراماسون در انگلستان قرن 18 هستیم که مهمترین آنها همانطور که گفته شد، در سال 1717 تاسیس گردید و باید آن را آغاز جنبش فراماسونری در تاریخ معاصر برشمرد.
در ابتدا یهود از ورود به این محافل ممنوع بودند، اما در سال 1732 به یهود اجازه داده شد به این محافل وارد شوند و پس از آن بود که پای محافل فراماسونری به سرعت به فرانسه (1725) و سپس ایتالیا (1733) باز شد.
سازمانهای فراماسون در این دوره منادی متحد ساختن بشر از طریق تکیه بر عقل و منطق و به کنار نهادن دین از زندگی بشری بودند که مهمترین بازتاب این افکار و اندیشهها تلاش جهت کاستن از قدرت و نفوذ کلیسا در جوامع اروپایی بود.
در سال 1786 فراماسونها به مجمع نورانی "وایز هاوبت" آلمانی پیوستند که افکار و اندیشههای همچون محافل فراماسونری، یعنی استیلا بر جهان و تبلیغ لامذهبی را داشت و از آنجا که فراماسونها از جایگاه ویژهای در میان پروتستانها برخوردار بودند، زمینه را برای ورود یهود به این محافل بیش از پیش فراهم نمودند و همین امر این باعث شد، این دو محفل (فراماسونری و مجمع نورانی) در کشورهای پروتستانیسمی چون آمریکا و انگلیس و سپس استرالیا و شمال اروپا گسترش و فعالیت چشمگیری داشته باشند.
هاوبت به سرعت بر فراماسونها استیلا یافت و ورود فراماسونها به محفل نورانی را منوط به ابراز تمایل آنها به جهانگرایی و عقاید شیطانی کرد که در لامذهبی نمود پیدا میکرد. به این ترتیب نورانیها بر فراماسونها مسلط شدند، درحالی که اکثر آنها را یهودیانی تشکیل میدادند که ایده سلطه بر جهان را داشتند.
این یهودیان به سرعت زمینههای نفوذ در محافل فراماسونری انگلیس را فراهم ساختند و با ارسال نامهای به "جان روبنسون" یکی از بزرگان فراماسون اسکاتلند از وی خواستند با پیوستن به آنها راه رسیدن به حکومت جهانی "محبت و رافت"اشان را هموارتر سازد، اما روبنسون به دلیل نفرتی که از یهود داشت از پیوستن به آنها امتناع کرد.
از اینجاست که برخی فراماسونری را همان یهودیت میدانند، بویژه آن که فراماسونهای مسیحی که به آیین پرستش شیطان درآمده بودند، در واقع به فلسفه "کابالا" استناد می جستند که از جمله مشربهای فکری آیین یهودیت است و بر شیطان پرستی و بت پرستی و سحر و جادو متکی است که ریشه در فلسفه یونان و سومر و بابل و فراعنه مصر دارد.
از جمله اعتقادات مهم فراماسونها ساخت مجدد هیکل (معبد) سلیمان است، اما این تاکید نه به جهت علاقه به حضرت سلیمان نبی الله است، بلکه جهت گرامیداشت ساحران و جادوگران بزرگشان صورت میگیرد، چون معتقدند آن هیکل، معبد بزرگترین ساحران و جادوگران آنهاست.
پرفسور "کنت پالمرتون" در این باره میگوید: اگر با فراماسونها سخن بگویی، میبینی همه از ساخت هیکل سلیمان سخن میگویند، اما نه برای این که یاد و خاطره حضرت سلیمان را گرامی دارند، بلکه از این جهت که معبد نمرود را از نو بنا نمایند.
اما این که چرا باید صهیونیسم را با فراماسونری یکی دانست، دلایل بسیاری وجود دارد، از جمله این که:
- صهیونیسم بسان فراماسونری جنبشی سیاسی، لائیک، تندرو و نژادپرستانه است و نام خود را " کوه صهیون" گرفت تا هیکل سلیمان را در آنجا دوباره از نو بنا نماید.
- تارخ نشان میدهد نشو و نمای محافل فراماسونری در اروپا با نشر ادبیات عبری در این قاره همزمان بود و کلیسای پروتستانیسم در آن زمان متولی این امر گردید.
وجالب است بدانید که در بطن پروتستانیسم بود که فرقههای مختلف فراماسونری نشو و نما یافتند و از جمله وجوه مشترک این دو جنبش دشمنی با کلیسای کاتولیک است.
- فراماسونری را مجموعهای از افکار و اندیشههای شیطانی تشکیل میدهند که شعار آن نابودی ادیان دیگر و لامذهبی است، بسان صهیونیسم که جنبشی لامذهب است که با دستاویز قرار دادن آیین یهودیت و نفی دیگر ادیان تلاش دارد بر جهان حاکم شود.
- حس برتری جویی و تفوق بر همنوعان که هم در میان فراماسونها و هم صهیونیستها به چشم میخورد.
به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران و پژوهشگران اعتقاد دارند، صهیونیسم ادامه فراماسونری و به عبارتی همان فراماسونری است.
ادامه مطلب
2 امروزه در هر خانه و يا مغازه اي و يا حتي در جيب افراد ابزار تكثير و انتقال اين نوع موسيقي وجود دارد و اين راحتي در تكثير و آسان در دسترس بودن يكي ديگر از دلايليست كه شيطان پرستان به موسيقي روي آوردند .
3 قدرت نفوذ بالاي موسيقي شايد دليل سومي باشد كه شيطان پرستها را در استفاده از موسيقي مصمم نموده است امروزه در خانه ماشين هاي شخصي و عمومي محل كار موبايلها و حتي اسباب بازي بچه ها از اين نوع موسيقي استفاده ميشود پس اين وسيله با نفوذ حامل خوبي براي يك اعتقاد مخرب است و شيطان پرستها از اين حامل به خوبي استفاده نمودند .
لاوي كه شخصيت قدرتمندي در مديريت افكار اطرافيان خود داشت با تشكيل كليساي شيطان و نوشتن انجيل شيطاني بزرگ ترين خدمت را به تفكر شيطان پرستي نوين نمود. او در اولين اقدام خود با ساخت كليساي شيطان يك معبد و مركز تجمع مستقل براي شيطان پرستان درست كرد.كليساي شيطان مكاني بود كه شيطان پرستان براي اعمال مذهبي خود مثل قرباني كردن ، جشن خون و ..به آن مكان ميرفتند. لاوي تلاش كرده بود كه مباني تفكري خود را در ساختار اين كليسا به كار ببرد او با شخم زدن يك قبرستان متروكه مقدار زيادي استخوان انسان جمع آوري كرد كه در تزئين كليساي شيطان و ساخت تالار جمجمه از آنها استفاده نمود.
فرق ميكني.تو زيركي و مومن. زيركي و ايمان، آدم را نجات ميدهد. اينها سادهاند وگرسنه. به جاي هر چيزي فريب ميخورند. از شيطان بدم ميآمد. حرفهايش اما شيرين بود. گذاشتم كه حرف بزند و او هي گفت و گفت و گفت. ساعتها كنار بساطش نشستم
تا اين كه چشمم به جعبهاي عبادت افتاد كه لا به لاي چيزهاي ديگر بود. دور از چشم شيطان آن را برداشتم و توي جيبم گذاشتم. با خودم گفتم: بگذار يك بار هم شده كسي، چيزي از شيطان بدزدد. بگذار يك بار هم اوفريب بخورد.به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم. توي آن اما جز غرور چيزي نبود.جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت. فريب خورده بودم، فريب. دستم را، روي قلبم گذاشتم ، نبود! فهميدم كه آن را كنار بساط شيطان جا گذاشتهام.تمام راه را دويدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم. ميخواستم يقه نامردش را بگيرم. عبادت دروغياش را توي سرش بكوبم و قلبم را پس بگيرم. به ميدان رسيدم، شيطان اما نبود.آن وقت نشستم و هاي هاي گريه كردم. اشكهايم كه تمام شد،بلند شدم. بلندشدم تا بيدليام را با خود ببرم كه صدايي شنيدم، صداي قلبم را. و همانجا بياختيار به سجده افتادم و زمين را بوسيدمبه شكرانه قلبي كه پيدا شده بود.
Power By:
LoxBlog.Com |